کوچه های شهر را غمی سنگین فرا گرفته است. فضای مکه گویی آکنده از اندوه است!
کعبه نیز چند روزی است بر فرشتهای لبخند نمیزند و مگر میتوان چهره نورانی رسول خدا صلی الله علیه وآله را گرفته و اندوهناک دید و بی تفاوت بود؟!
وقتی شب پیش، یکی از اصحاب در کنار زمزم، آهسته در گوش دیگری گفت: «خدیجه همسررسولخدا صلی الله علیه وآله سخت بیمار است»، زمزم گویی دیگر نمی جوشید،اشک می افشاند!
حتی سنگریزه های حرم نیز دریافته اند دل رسول خداصلی الله علیه و آله از چه لبریز غم است.
این رسول خداست که از خان هبیرون میآید؛ چقدر شکسته شده! آه، این قطرات اشک است که از چشمان آسمانیاش میریزد؛ چه شده؟ خدای من، چه بر زبان زمزمه میکند؛ «انّالِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»